تضاد فکری ثروت
چرا دو فرد ناسازگار کنار هم قرار میگیرند؟
تضاد فکری ثروت چیست؟ قرار گرفتن دو فرد که تضادهای فکری و روحی متفاوت دارند؛ ذهن را به کنکاش وادار میکند و باعث میشود که ذهن، با آسیبهای کوچکی برخورد کند و این آسیبهای کوچک باعث مقاوم شدن ذهن میشود. هرچقدر ناسازگاریها بیشتر باشند؛ ذهن ضعیفتر بوده و احتیاج به کنش زیادتری دارد.
راهکارهای مؤثر در زندگی اجتماعی
رسیدن به ثروت و رسیدن به زندگی راحت. افراد بیشماری سعی بر آن دارند که به پول و ثروتی هنگفت که زاییده افکار آنها است؛ دست یابند؛ حال نمیرسند یا میرسند، اگر به آرزوی خود نرسند که سرخورده میشوند و جز افسردگی و بیماری و از دست دادن اعتمادبهنفس و بیاعتمادی به دنیا و خودشان، نصیبی ندارند. اگر برسند که فردی زورگو میشوند یا رفاه نسبی و آسودگی خاطر و راحتی جسم را از دست میدهند.
دلیل اینکه این مسائل پیش میآید؛ آن است که زاییده افکار آنهاست. آنها خود را در دنیایی میبینند که ریشه اینهمه خوبیها را پیدا کردهاند. آنها فکر میکنند که ریشه درخت هستند و شاخ و برگ درختان با همین ریشه رشد میکند. آنها غافلاند که درست است که اصل ریشه است؛ ولی اگر طوفان بیاید و تنه مقاوم نباشد و شاخ و برگ نباشد؛ ریشه به چه درد میخورد؟ لذت واقعی و راحتی و آرامش را، به خاطر داشتن تصورات غلط خود، از دست میدهند.
فکر میکنند که مسافرتهای پیدرپی و خرید و… به آنها شادی و نشاط میدهد. در اصل مسافرت و… اگر با این دلیلها به کار رفته شود؛ اثر مخربتری دارد؛ چون آنها در مسافرتها و خریدها، خود قانونهای هستی را نیز نقض میکنند؛ ولی هدفمند بودن انسان در رسیدن به ثروت، چیزی فراتر از اعتقادات من و شما (بشری) است.
چگونه هدفمند باشیم؟ ریشههای یک درخت باید به اعماق زمین فرو رود. برای رفتن به اعماق زمین، به تنهای محکم و استوار نیازمند است. آیا ریشه لوبیا و یا گوجهسبز را دیدهاید؟ ریشه نازک و در سطحیترین قسمت زمین قرار دارد؛ ولی ریشه گردو چطور؟ هرچه تنه درخت محکمتر باشد (تنهی درخت انسان)، ریشه استوارتر و کلفتتر و در اعماق زمین پخشتر است.
موهبت الهی و ثروت و هرچه که شما میخواهید؛ به شما داده میشود تا شما چه تنهای باشید؟ آیا تنه یک گردو یا یک چنار یا یک گوجهسبز؟ افراد ثروتمند را بنگرید. اعتقادات راسخ دارند. شاید گفتار و رفتار آنها را به دنبال داشته باشد؛ ولی آنها بهصورت خودآگاه یا ناخودآگاه به قانونهای هستی احترام میگذارند. میبخشند و در حفظ پول خود میکوشند و شرط، نیت این افراد است (ظاهر جوابگوی باطن نیست. همانطور که باطن برای ظواهر ارزشی قائل نیست).
عوامل هستی و واقعی و ماندگاری این ثروت عظیم، که ما فکر میکنیم کم نیست، در اصل بهاندازه تمام زمینهای کشاورزی در گوشه به گوشه هستی نهفته شده است. راهکار دیگری دارد؛ راهکار نگهداری از این منابع باارزش، معنویات درونی فرد است. معنویات ظاهری چند روزی به تو نقش و نگاری زیبا میگذارد؛ ولی اصل درون تو است و نیت و خواستههای تو است.
تو باید معنویات را با تمام وجود باور داشته باشی و قوانین هستی را نقض نکنی. اگر یکی از قوانین هستی را زیر پا بگذاری مطمئن باش در زندگی اجتماعی و فردی تو رنگ و جلای خود را نمایان میکند تا تخریب این قوانین به چه اندازه باشد. به همان اندازه کارهای آن را در زندگی اجتماعی خودخواهی دید.
پس ثروت اصلی، پابرجا بودن و برکت و زیادشدن آن، مانند ریشههای درخت گردو که ریشه، ریشه را میپروراند است؛ نه ثروتی معمولی و پولی خوابیده. این پول در چرخه اقتصاد باید باشد. به آن فرم و شکلی باید داد. فرم و شکلی که در حال رشد کردن، پرورش یافتن و زنده باشد یا فرم شکلی مرده یا بهظاهر بیجان (لوازم خانه و غیره و …).
اگر اقتصاد بچرخد و در چرخه اقتصاد ثروتی راهاندازی میشود خودبهخود رشد میکند میدانی چرا؟ چون هزاران برگ را در کنار و تحت حمایت خود قرار میدهد و این با قوانین هستی سازگار است خودآگاه و ناخودآگاه انسان را به بزرگترین ثروتمند تبدیل میکند. نگاه کن و جستجو کن. ببین بزرگترین ثروتمندان واقعی چگونه زندگی میکنند؟ چهکاری انجام میدهند؟ آیا در زندگی که میکنند به دیگران زندگی ندادهاند؟ و رشد اقتصاد یعنی همین و بس که تو بنگری.
متنی که خواندید، برگزیده ای از کتاب «هدفمند باشید و زندگی بسازید» نوشته خانم «مهدیه مداح الحسینی» درباره «تضاد فکری ثروت» بود. برای مطالعه بیشتر، به بخش مقالات سایت گنج زندگی مراجعه کنید.
دیدگاهتان را بنویسید
You must be logged in to post a comment.