درک و حل مشکل نسل هزاره با همدلی
متن سخنرانی درک و حل مشکل نسل هزاره با همدلی
در هر سخنرانی که ارائه میدهم و هر جلسهای که در آن شرکت میکنم؛ یک سؤال به طور اجتنابناپذیری مطرح میشود: «مشکل نسل هزاره». این نسل، شرکتها را در سراسر صنایع سردرگم کرده است و باعث شده برخی از آنها به طور مستقیم از نسل هزاره بپرسند که چه میخواهند. پاسخ؟ غذای رایگان و کیسههای لوبیا! با این حال، به رغم این افزودنیها، به نظر میرسد هیچ چیز تغییر نمیکند. پس چگونه میتوانیم با نسلی که درک آن برایمان دشوار است، همدلی داشته باشیم؟ من موضوع «درک و حل مشکل نسل هزاره با همدلی» را به چهار بخش کلیدی تقسیم کردهام: والدگری، فناوری، بیصبری و محیط زیست.
تأثیر والدگری
بسیاری از نسل هزاره با چیزی که میتوان آن را «استراتژی اشتباه والدگری» توصیف کرد؛ بزرگ شدهاند. اغلب به آنها گفته میشد که خاص هستند و هر چیزی را که میخواهند، صرفاً به دلیل اینکه میخواهند؛ میتوانند داشته باشند. این منجر به اهدای مدال شرکتکننده برای نفر آخر و کلاسهای افتخاری شد که به دلیل فشار والدین و نه بر اساس شایستگی اعطا میشد.
هنگامی که این افراد وارد نیروی کار میشوند، با یک واقعیت تلخ روبرو میشوند: آنها خاص نیستند، فقط به خاطر حضور پیدا کردن پاداشی دریافت نمیکنند و والدینشان نمیتوانند به پیشرفت آنها کمک کنند. این تغییر ناگهانی میتواند تصویر ذهنی آنها را از خودشان درهم بشکند و منجر به نسلی با عزت نفس پایینتر از نسلهای قبل شود.
نقش فناوری
علاوه بر این، تأثیر فراگیر فناوری وجود دارد. دوپامین، مادهای شیمیایی است که احساس لذت و پاداش را به ما میدهد، نه تنها از طریق دستاوردها و تعاملات اجتماعی، بلکه با استفاده از تلفن همراه و رسانههای اجتماعی نیز ترشح میشود. این وابستگی مشابه اعتیادی است که در الکل، نیکوتین و قمار دیده میشود. بسیاری از نسل هزاره که با دسترسی بدون محدودیت به این فناوریها بزرگ شدهاند، در زمانهای استرسزا به جای برقراری ارتباط انسانی، به آنها روی میآورند. این اعتیاد به رضایت آنی، توسعهی مکانیسمهای مقابلهای لازم برای مقابله با استرس و ایجاد روابط عمیق و معنادار را مختل میکند.
مسئله بیصبری
ما در دنیایی زندگی میکنیم که رضایت آنی در آن وجود دارد، که بیصبری را در بین نسل هزاره تشدید میکند. آنها با حلقههای بازخورد سریع رسانههای اجتماعی و فناوری، برای انتظار نتایج سریع برنامهریزی شدهاند. این بیصبری میتواند به محیطهای حرفهای سرایت کند، جایی که انتظار موفقیت فوری با واقعیتی تصادم میکند که دستیابی به موفقیتها و روابط معنادار به زمان نیاز دارد.
عوامل محیطی
محیطی که نسل هزاره در آن فعالیت میکند نیز میتواند بر رفتار و نگرش آنها تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، قرار دادن تلفن روی میز در طول جلسه یا شام، پیامی ناخودآگاه ارسال میکند که افراد حاضر در اولویت نیستند. این حضور مداوم فناوری از تعاملات رو در رو میکاهد و روابط بین افراد را بیشتر ضعیف میکند. این نسل، بدون اینکه گناهی متوجه آنها باشد، در برقراری روابط عمیق با مشکل مواجه است و اغلب اذعان میکنند که بسیاری از دوستیهای آنها سطحی و گذرا به نظر میرسد.
تمرین همدلی با نسل هزاره
پس چگونه میتوانیم با نسل هزاره همدلی داشته باشیم؟ در اینجا برخی از مراحل عملی وجود دارد:
- سابقه آنها را درک کنید؛ استراتژیهای اشتباه والدگری و تأثیر فناوری بر رشد آنها را تشخیص دهید. این درک میتواند زمینهی صبوری و رویکرد حمایتیتر را فراهم کند.
- تعامل رو در رو را تشویق کنید؛ محیطهایی را ایجاد کنید که در آن فناوری کنار گذاشته شود تا ارتباط مستقیم انسانی تقویت شود. این میتواند به معنای برگزاری جلسات بدون تکنولوژی یا رویدادهای اجتماعی باشد که تعاملات واقعی را تشویق میکند.
- پشتیبانی و راهنمایی ارائه دهید؛ بسیاری از نسل هزاره فاقد تجربه برخورد با استرس و شکست هستند. ارائه راهنمایی، مربیگری و فضایی امن برای بحث در مورد چالشها میتواند به آنها در توسعهی این مهارتهای اساسی کمک کند.
- اهداف بلندمدت را ترویج دهید؛ به آنها کمک کنید تا ارزش صبر و اهمیت برنامهریزی بلندمدت را درک کنند. تعیین انتظارات و نقاط عطف واقعبینانه میتواند به کاهش سرخوردگی ناشی از عدم دستیابی به موفقیت آنی کمک کند.
- باز و قابل دسترس باشید؛ در حالی که گفتن این جمله رایج است که «دَرِ من همیشه به رویتان باز است»، اطمینان حاصل کنید که با نسل هزاره به طور فعال تعامل برقرار میکنید و نزدیک شدن آنها به شما را آسانتر میسازید. دیدارهای منظم و کانالهای ارتباطی باز میتوانند تفاوت قابل توجهی ایجاد کنند.
در نتیجه، رسیدگی به «مشکل نسل هزاره» نیازمند درک عمیقی از عواملی است که این نسل را شکل دادهاند. با تمرین همدلی و ایجاد محیطهای حمایتی، میتوانیم به نسل هزاره کمک کنیم تا بر چالشهای منحصر به فرد خود غلبه کنند و به پتانسیل خود برسند. این رویکرد نه تنها به خود نسل هزاره بلکه به سازمانهایی که برایشان کار میکنند نیز سود میرساند و منجر به تیمهای منسجمتر و پربارتر میشود.
مبارزات پنهان یک نسل: درک نسل هزاره با همدلی
در میان هر بحث تجاری و جلسهی شرکتی، سؤالی تکراری اغلب مطرح میشود: «مشکل نسل هزاره». این نسل که در دورهی پیشرفت سریع فناوری و تغییر هنجارهای اجتماعی متولد شده است، به خاطر خودبزرگبینی و بیصبریِ درکشده، اغلب مورد سوءتفاهم و انتقاد قرار میگیرد. با این حال، پشت این برچسبها حقیقتی عمیقتر نهفته است که خواهان همدلی و درک ماست.
تاثیرِ انزوای اجتماعی
یکی از چالشهای عمیق نسل هزاره، مبارزه با انزوای اجتماعی است که با برقراری ارتباط آنلاین پنهان شده است. بسیاری از جوانان که با افسردگی و اضطراب دستوپنجه نرم میکنند، به دنبال تسکین، به گروههای حمایت آنلاین روی میآورند. با این حال، این تعاملات دیجیتال فاقدِ لمسِ انسانیِ ضروری برای حمایت عاطفی واقعی هستند. پیامدهای این موضوع نگرانکننده است – افزایش نرخ افسردگی، خودکشی و مصرف بیش از حد تصادفی دارو در بین نسل هزاره، بر یک مشکل عمیق اجتماعی تأکید میکند که تنها با تعاملات مجازی قابل حل نیست.
رضایت آنی در برابرِ تحقق
نسل هزاره در دنیایی با ارضای لحظهای بزرگ شده است، جایی که خواستهها با یک کلیک برآورده میشوند. از تحویل فوری آمازون تا اپلیکیشنهای دوستیابی آنلاین، انتظار نتایج فوری به تمام جنبههای زندگی آنها نفوذ کرده است.
این طرز فکر منجر به سوءتفاهم در موردِ تحقق در زندگی و حرفهای شده است و اغلب آن را با دستاوردهای آنی اشتباه میگیرند. با این حال، واقعیت با الگوی ارضای آنی که به آن عادت کردهاند، فاصلهی زیادی دارد. زندگی و حرفه سفر هستند، نه مقصد. بسیاری از متخصصان جوان در تلاشاند تا در کار خود معنا و تأثیر پیدا کنند و به دنبالِ حسِ دستنیافتنیِ تحقق، از شغلی به شغل دیگر میپرند.
معضلِ سازمانی
محیط شرکتی خود که تحت تأثیر نظریههای تجاریِ منسوخ شکل گرفته و اولویت را بر ارزش سهامدار به جایِ رفاه کارمند میگذارد، بر این چالشها میافزاید. مفهوم اولویت سهامدار که در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ رواج پیدا کرد، علیرغم اثرات مخربش بر روحیه و اعتماد در محیط کار، همچنان غالب است. تعدیل نیروهای گسترده که برای تراز کردن صورتهای مالی به کار میرود، ترس را القا میکند و اعتماد بین کارمندان را از بین میبرد و فضایی ایجاد میکند که در آن آسیبپذیری و ارتباط واقعی تقریباً غیرممکن میشود.
ایجاد همدلی و حمایت
برای رسیدگی به این مسائل، همدلی باید به رکن اصلی رویکرد ما نسبت به نسل هزاره تبدیل شود. به جای اینکه با بیتفاوتی، مبارزات آنها را صرفاً خودبزرگبینی یا بیصبری بدانیم، باید عوامل اجتماعی و سیستمیِ درگیر را تشخیص دهیم. در اینجا برخی از گامهایی که میتوانیم برداریم آورده شده است:
- ارتباطات واقعی انسانی را ترویج دهید؛ تعاملات رو در رو را تشویق کنید و فضاهایی ایجاد کنید که نسل هزاره بتوانند روابط واقعی برقرار کنند. این کار میتواند به سادگیِ برگزاری جلسات بدون تکنولوژی یا فعالیتهای تیمسازی برای تقویت رفاقت باشد.
- بازنگری در رویههای سازمانی؛ شرکتها باید از مدلهای منسوخ که سود کوتاهمدت را بر رفاه بلندمدت کارمندان اولویت میدهند، فاصله بگیرند. ایجاد فرهنگ اعتماد و شفافیت برای حفظ و پرورش استعدادها ضروری است.
- از ابتکارهای سلامت روان حمایت کنید؛ روی منابع و شبکههای حمایت سلامت روان در سازمانها سرمایهگذاری کنید. دسترسی به خدمات مشاوره و ترویج تعادل سالم میان کار و زندگی میتواند به طور قابل توجهی بر روحیه و بهرهوری کارمندان تأثیر بگذارد.
- دربارهی اهداف بلندمدت آموزش دهید؛ به نسل هزاره کمک کنید تا بفهمند که تحقق در زندگی و حرفهای از طریق پشتکار و فداکاری حاصل میشود، نه موفقیت آنی. برنامههای تعیین هدف و مربیگری را تشویق کنید که آنها را در فراز و نشیبهای مسیر حرفهایشان راهنمایی کند.
- با آسیبپذیری رهبری کنید؛ رهبریای را پرورش دهید که آسیبپذیری و اصالت را در آغوش بگیرد. محیطهایی ایجاد کنید که کارمندان بدون ترس از عواقب، احساس امنیت کنند تا اشتباهات خود را بپذیرند و به دنبال کمک باشند.
نکته پایانی درک و حل مشکل نسل هزاره با همدلی
همدلی فقط یک کلمۀ مُد نیست؛ بلکه ابزاری ضروری برای درک و حمایت از نسل هزاره است. با درک چالشهای آنها در زمینهی انزوای اجتماعی، بازتعریف تحقق فراتر از رضایت آنی، به چالش کشیدن رویههای سازمانیِ منسوخ و پرورشِ ارتباطات واقعی انسانی، میتوانیم محیطی فراگیرتر و حمایتیتر برای شکوفایی نسل هزاره ایجاد کنیم. با هم میتوانیم شکاف بین نسلها را پر کنیم و آیندهای بسازیم که در آن همدلی و درک، راه را برای رشد و موفقیت پایدار هموار سازد.
بیایید درک و حل مشکل نسل هزاره با همدلی و گفتوگو را آغاز کنیم و گامهای معناداری به سوی آیندهای روشنتر برای همه نسلها در محیط کار برداریم. زیرا زمانی که همدیگر را بهتر درک کنیم، میتوانیم محیطهای کاری ایجاد کنیم که در آن همه بتوانند واقعاً احساس تعلق و شکوفایی داشته باشند. اگر علاقه مند هستید؛ می توانید مقاله نقش حیاتی همدلی و دیدگاه در رهبری، از سری سخنرانی های سایمون سینک را در وبسایت گنج زندگی بخوانید.
دیدگاهتان را بنویسید
You must be logged in to post a comment.